چهار ماهگي
اين روزا دايم دلت ميخواد يه نفر باهات حرف بزنه و توام دلبري كني و براش بخندي و گاهي هم به مامان و بابا لطف ميكني و چند دقه اي با گردن دراز عروسك مورد علاقه اين روزات مشغول ميشي تا ما به كارامون برسيم
وقتي باهات بازي ميكنيم و پتو رو ميندازيم رو صورتت و برميداريم و دالي موشه بازي ميكنيم تو با صداي بلند ميخندي و مامان سعي ميكنه خويشتن داري كنه و احساساتش رو مهار كنه تا از قورت دادنت خودداري كنه
وقتي هم كه ما مشغول غذا خوردن هستيم انقدر به قاشق و غذا خوردن ما نگاه ميكني كه آدم ترجيح ميده كوفت بخوره تا غذا البته كوفته قلقلي
خوشبختانه خوشخواب هستي و تا 10 الي 11 صبح ميخوابي تا مامان بتونه يكم به كاراش برسه البته بماند كه شبا زودتر از 12 نميخوابي
و در ادامه وقتي به مامان و بابا حس عكاسي دست ميده و باقي ماجرا
چه جورابي هوووم به نظر خوشمزه مياد در اولين فرصت ميكنم تو دهنم
بس ميكنيد يا نه چقدر عكس ميگيريد آخهههههههههههههههههههه
اولين ولنتاين عشق كوچولو مامان وبابا
امروز 25 بهمنه و اولين ولنتاين تو دختر گلم
از خدا ميخوام كه خونه دلت هميشه از عشق و محبت واقعي گرم باشه و عاشقانه زندگي كني عروسكم
و بابايي تصميم گرفت مارو به مناسبت ولنتاين شام ببره بيرون
120 روزگيت مبارگ دختر گلم
هنوزم باورم نميشه كه 120 روز از اومدنت گذشت
و تو يه روياي قشنگ بودي كه به حقيقت پيوست
فرشته بي بال و پرم ازت ممنونم كه با حضورت حس زيباي مادر بودن رو تو دلم روشن كردي
و در آخر رونمايي از كيك بابا كه دو برابر خودت بود